بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است - ىختر منسر شب از سرکار به خانه امد- درمیدان نمازی اوباش جلوی ایشان را گرفتند وخانمی که چوبی ىرىست داشت به او گفت کنار بزن وبیا شعار بده- ایشان گفت ه بود من قراراست شام بخرم وبه خانه ببرم وگفته بودسریع بیا وگرنه شیشه ماشین را میشکنم- ایشان طفته است من کنار میزنم ولی اؤ ماشین پیاده هم نمیشوم وشعار هم نمیدهم دون برخلاف ایىولوژی من است وخانم فهمیده بوده است که ایشان بشىت ترسیده است به ایشان گفته است شما بروید ولی بسیاری از ماشین ها شیشه جلور شکسته بودند ومردم ماشین را پارک میکردند وفرار میکردند وانهارا میگرفتند که بروید شعار بدهید و انها زدوخورد میکردند وفرار میکردند وشیشه ماشین ایشان را خورد میکردند حتی خانوادگی مرض انها جراحی قلب کرده بودنگه داشتندبیا پاءین وشعار بده- صبح نانواپی رفتم برخلاف هروز دیدم فقط پنچ نفر هستند جوانی که افغانی بود که دوسال است به ایرانو شیراز امده است ودانش اموز سال ششم بود گفت یک ماشین رویان نوشتهبپد پلیس یک کلان شیکوف دم دست روی لبه پنچره ماشین نگاه میداشت- گفت میبندی یاببندم- وانهاهم کرره پایین کشیدندوبعداز نیم ساعت تلفن زدندوحالا شروع بکار کردن فردی دیگر درنانواپی گفت چهارصدنفر بسیچی که دونفری باهم سوارموتورسیکلت هستند ومجهز به کلت ساچمه ای هستند وفشفشهدارند حمله ور میشوندوراه را میبندند ویک راه باز میگذارند وهرکس تمرد کند کتک میخورد دارند- چند پیش سرشب به خانه دخترم میرفتم وارد خیابان عفیف اباد شدمترافیک عجیبی بود گویا چندین دختر وپسر دانشجو راه می بستندوبه مردم تراکت میدادند وشعار میدادند ومردم از ترس بوق میزدندفرار میکردند و نظم ترافیکی بهم خورده بود ومیلمتری به سوپر مارکت بسیارمعظم رسیدم انها روی سکوی سوپر مار کت شعار میدادند ویمردم میگفتند برو ید گم شوید ونمی بینید که مردم بشدت ترسیدند ومردم داخل سوپرمارکت جرئت نمیکردند که بیرون بیایند- ومداوم مردم میگفتندفحش ندهید-وهراپاراتمانی که شعار میدهد همسایه خانه خودراترک میکنند وبه خانه های فامیل میرونند-وضع امریکا درحال وخیم شدن است وممکن است کنترول را ازدست بدهد- تعدادزیادی پرستار ودکتر گرفته بودند وحال میخواهند انهارا اخراج کنند- وبعضی از انها در خانه چادری زندگانی میکنند- کهمداوم وضع دارد وخیم تر میشود موادمخدر میفروشنت وکلاهای مصرفی را میخرند ویا میدزند ومیفروشنند ودرب خانه های خالیرا میشکنند ودرداخل ان زندگانی میکنند وبه زندان بیافتند خوشحال هستند- واز سیاه پوستان بشدت میترسند وبه خصوص یک سیاه پوست یک تفنگ شبیه اصلی برای اسباب باز ی برای بچه بخرد که بچه اوشب انرا بروی یک زن بگیرد وپول بگیرد- اخیرا سیاپوستی درچزاغ قرمز رد شده بود وکشتند دلیل اش این بوده است- که گفتهبودند پنچ دقیقه دیگر مادرتو جراحی میشود وخون نداریم بیا خون بده واین مطلبدر شرکتی کا میکرده است به او گفته بودند- وایشان انرا به ریس گفته است انها تلفن زدن وفهمیدند درست است وگفتهبودندما حاضر هستیم خون بدهیم واین جریان برای امریکا گران تمام میشد-ادامه دارد